سلام
اینجا رو درست کردم تا عکسهای امیرحسینم رو توش بزارم
احتمالا مطلب توش ننویسم وفقط عکس بزارم
اگرهم اینجابنویسم دقیقا چیزی رو مینویسم که امیر بگه
بدون عنوان
سلام این چندروزه که اومدیم خونه پدربزرگ امیرحسین همش به مهمونی گذشته دیشب خونه یکیاز عمه هاش بودیم نگاه کنیدتورو خدا هنوز یک ماه از عمل پاش نگذشته ببینین چیکار میکنه وقتی موهای امیر حسینو کوتاه میکنیم خیلی زشت میشه بچم موی بلند خیلی بیشتربهش میاد ...
نویسنده :
امیر حسین
11:27
بدون عنوان
بدون عنوان
این عکس هم خونه پدربزرگ امیرگرفته شده عزیز دلم خدا میدونه بااین ست لباس چقدر بامزه میشد ...
نویسنده :
امیر حسین
11:26
بدون عنوان
این عکس کیفیتش پایینه ولی خیلی با مزه است ازاین جهت بامزه که هر چهار نفر این بچه هاالان حسابی بزرگ شدن به ترتیب:زهرا .علی.امیرحسین.کوثر ...
نویسنده :
امیر حسین
11:26
بدون عنوان
واما این عکس امیر حسین : راستش هربار این عکسو میبینم خندم میگیره عینک وسایل پزشکیشوزده ورفته تو حس یاد چه شخصیتی میفتید بادیدن این عکس ؟ ...
نویسنده :
امیر حسین
11:26
بدون عنوان
اولین باری که بعدازتولد امیربهوش اومدم وتوتخت نوزاد برام اوردنش باهمین حالت خوابیده بود تاهمین الان هم همینجوری میخوابه ...
نویسنده :
امیر حسین
11:26
بدون عنوان
تو این عکس امیر یه نوزاد فینگیلی بود قربونش برم من فقط سایز دماغشو داشته باشید ...
نویسنده :
امیر حسین
11:26
بدون عنوان
سلام امیر حسین گل من الان خیلی خوشحاله اخه اومده خونه پدر بزرگش وسه تا پسر عمه شیطونش هم پیشش هستن اینم عکس دسته جمعیشون به زور وبادردسر نشوندیمشون بیخ دیوار واین عکس رو ازشون گرفتیم امیر محسن که همش سرش پایین بود وداداش بزرگش مهدی به زور سرشو بالا نگه داشته بود امیررضا هم که بااون چشای درشتش اروم گوشه عکس نشسته فیلم شرک رو دیدین ؟قسمت اخرش ؟ این امیررضای کوچولو شبیه گربه چکم پوشه تو شرک یه وقتهایی چنان با چشاش معصومانه به ادم نگاه میکنه که ادم به راحتی میتونه بزرگترین اشتباهاتشو هم ببخشه حالا قیافه امیر :رضایت خاطر تو صورتش موج میزنه به خاطر بودن با پسر عمه هاش ایشالا که همیشه خوش باشی تپلک دوست داشتنیم ...
نویسنده :
امیر حسین
14:01